اگرچه روی سیاهم به کار می آیم... (روضه غلام امام حسین، حضرت "جون")
اگرچه روی سیاهم ، به کار می آیم
برای طی زمستان زغال هم خوب است
عشق من و تو زادۀ زهرا! شنیدنی است
با یک کلاف هم شده یوسف خریدنی است
پیش تو ایستادم و خواندم به زیر لب:
خال سیاه بر رخ زیبا چه دیدنی است!
تا پیشکش کنم به جز این سر نداشتم
رویم سیاه! تحفۀ بهتر نداشتم
در بین عاشقان تو شرمندهام حسین!
حتی تنی سفید و معطر نداشتم
خوشبخت من که همدم و هم صحبتت شدم
اول سیاه پوش درِ هیأتت شدم
بی ارزشم اگر که رهایت کنم حسین!
اکنون که یار تشنگی و غربتت شدم
هوش از سر بنی اسد امشب پریده است
یک قطره عطر سیب به خونم چکیده است
جای تعجب است درخشیدنم مگر؟
دستی حسین بر سر و رویم کشیده است
برای طی زمستان زغال هم خوب است
عشق من و تو زادۀ زهرا! شنیدنی است
با یک کلاف هم شده یوسف خریدنی است
پیش تو ایستادم و خواندم به زیر لب:
خال سیاه بر رخ زیبا چه دیدنی است!
تا پیشکش کنم به جز این سر نداشتم
رویم سیاه! تحفۀ بهتر نداشتم
در بین عاشقان تو شرمندهام حسین!
حتی تنی سفید و معطر نداشتم
خوشبخت من که همدم و هم صحبتت شدم
اول سیاه پوش درِ هیأتت شدم
بی ارزشم اگر که رهایت کنم حسین!
اکنون که یار تشنگی و غربتت شدم
هوش از سر بنی اسد امشب پریده است
یک قطره عطر سیب به خونم چکیده است
جای تعجب است درخشیدنم مگر؟
دستی حسین بر سر و رویم کشیده است
نظرات