چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد
فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی
بنده همان بنده خدا مثل همیشه
از ما توسل از تو لطف و دستگیری
آقا همان آقا گدا مثل همیشه
ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی
مثل همیشه باز هم ستار بودی
چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد
ممنون از اینکه باز با ما یار بودی
با این گناهانی که من انجام دادم
باور نمیکردم که دستم را بگیری
تو آنقدر لطف و کرامت پیشه ای که
روزی هزاران بار توبه میپذیری
جا مانده بودم تو مرا اینجا رساندی
من خواب بودم تو مرا بیدار کردی
وقتی سحرهای مناجاتت نبودم
آن شب به جای من تو استغفار کردی
آنقدر خوبی مرا گفتی به مردم
آنقدر که حتی خودم هم باورم شد
آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار
این مهربانی های تو دردسرم شد
هرچند از دست خودم دلگیرم اما
احساس دلتنگی در این شبها نکردم
سوگند بر نجوای شعبانیه با تو
من مهربان تر از خودت پیدا نکردم
در را به روی ما گنهکاران نبندید
ما هم دلی داریم گرچه روسیاهیم
گفتند اینجا بار عصیان میپذیرند
دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم
شاعر: علی اکبر لطیفیان
بنده همان بنده خدا مثل همیشه
از ما توسل از تو لطف و دستگیری
آقا همان آقا گدا مثل همیشه
ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی
مثل همیشه باز هم ستار بودی
چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد
ممنون از اینکه باز با ما یار بودی
با این گناهانی که من انجام دادم
باور نمیکردم که دستم را بگیری
تو آنقدر لطف و کرامت پیشه ای که
روزی هزاران بار توبه میپذیری
جا مانده بودم تو مرا اینجا رساندی
من خواب بودم تو مرا بیدار کردی
وقتی سحرهای مناجاتت نبودم
آن شب به جای من تو استغفار کردی
آنقدر خوبی مرا گفتی به مردم
آنقدر که حتی خودم هم باورم شد
آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار
این مهربانی های تو دردسرم شد
هرچند از دست خودم دلگیرم اما
احساس دلتنگی در این شبها نکردم
سوگند بر نجوای شعبانیه با تو
من مهربان تر از خودت پیدا نکردم
در را به روی ما گنهکاران نبندید
ما هم دلی داریم گرچه روسیاهیم
گفتند اینجا بار عصیان میپذیرند
دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم
شاعر: علی اکبر لطیفیان
نظرات