میگه حیدر: «یَا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی»، تنهام نذار «یَا مُونِسِی فِی وَحْدَتِی»
میگه حیدر: «يَا عُدَّتِي فِي شِدَّتِي»
تنهام نذار «يَا مُونِسِي فِي وَحْدَتِي» (1)
«لَأَبْكِيَنَّ» «لَأُنَادِيَنَّكَ»
«فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ» (2)
نگاهشو دوخته به آسمون
وقتی میگه علی با چشم خون
اسماء بریز، آروم آب روون
نشکنه این برگ خزون...
شاعر: سیدمهدی سرخان
------------------------------------------------------------
... آروم آروم، اسما بریز آب روون
یه طور بریز نشکنه این برگِ خزون
پهلو کبود، صورت کبود، بازو کبود
پس بگو از من چرا رو گرفته بود؟
فاطمه ام، قسم میدم تو رو
این سفرو، با مرتضی برو
یه گوشه ای با گریه زینبت
بغل گرفته چادر و...
(ای دنیا، علی بی زهرا، غریبه)
شاعر: امیر رضا یزدانی
------------------------------------------------------------
[1] مفاتیح الجنان، دعای مشلول: يَا عُدَّتِي فِي شِدَّتِي يَا حَافِظِي فِي غُرْبَتِي يَا مُونِسِي فِي وَحْدَتِي يَا وَلِيِّي فِي نِعْمَتِي يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِي الْأَقَارِبُ وَ يَخْذُلُنِي كُلُّ صَاحِبٍ
اى توشه ام در سختى، اى نگهدارم در غربت، اى همدمم در تنهايى، اى سرپرستم در نعمت، اى پناهم آنگاه كه روشهاى ناهنجار درمانده ام سازد و نزديكان رهايم كنند، و هر همدمى دست از ياری ام بردارد
[2] مفاتیح الجنان، دعای کمیل: فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَأَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ ... لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ
ى خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض كه بر عذابت شكيبائى ورزم، ولى بر فراقت چگونه صبر كنم و گيرم اى خداى من بر سوزندگى آتشت صبر كنم، اما چگونه چشم پوشى از كرمت را تاب آورم يا چگونه در آتش، سكونت گزينم و حال آنكه اميد من گذشت و عفو تواست ... و به درگاهت بانگ بردارم، همچون بانگ آنان كه خواهان دادرسى هستند و هر آينه به آستانت گريه كنم چونان كه مبتلا به فقدان عزيزى می باشند و صدايت میزنم: كجايى اى سرپرست مؤمنان ...
تنهام نذار «يَا مُونِسِي فِي وَحْدَتِي» (1)
«لَأَبْكِيَنَّ» «لَأُنَادِيَنَّكَ»
«فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ» (2)
نگاهشو دوخته به آسمون
وقتی میگه علی با چشم خون
اسماء بریز، آروم آب روون
نشکنه این برگ خزون...
شاعر: سیدمهدی سرخان
------------------------------------------------------------
... آروم آروم، اسما بریز آب روون
یه طور بریز نشکنه این برگِ خزون
پهلو کبود، صورت کبود، بازو کبود
پس بگو از من چرا رو گرفته بود؟
فاطمه ام، قسم میدم تو رو
این سفرو، با مرتضی برو
یه گوشه ای با گریه زینبت
بغل گرفته چادر و...
(ای دنیا، علی بی زهرا، غریبه)
شاعر: امیر رضا یزدانی
------------------------------------------------------------
[1] مفاتیح الجنان، دعای مشلول: يَا عُدَّتِي فِي شِدَّتِي يَا حَافِظِي فِي غُرْبَتِي يَا مُونِسِي فِي وَحْدَتِي يَا وَلِيِّي فِي نِعْمَتِي يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِي الْأَقَارِبُ وَ يَخْذُلُنِي كُلُّ صَاحِبٍ
اى توشه ام در سختى، اى نگهدارم در غربت، اى همدمم در تنهايى، اى سرپرستم در نعمت، اى پناهم آنگاه كه روشهاى ناهنجار درمانده ام سازد و نزديكان رهايم كنند، و هر همدمى دست از ياری ام بردارد
[2] مفاتیح الجنان، دعای کمیل: فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَأَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ ... لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ
ى خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض كه بر عذابت شكيبائى ورزم، ولى بر فراقت چگونه صبر كنم و گيرم اى خداى من بر سوزندگى آتشت صبر كنم، اما چگونه چشم پوشى از كرمت را تاب آورم يا چگونه در آتش، سكونت گزينم و حال آنكه اميد من گذشت و عفو تواست ... و به درگاهت بانگ بردارم، همچون بانگ آنان كه خواهان دادرسى هستند و هر آينه به آستانت گريه كنم چونان كه مبتلا به فقدان عزيزى می باشند و صدايت میزنم: كجايى اى سرپرست مؤمنان ...
نظرات