آقا بیا به حُرمت شب زنده دارها
ای آتشت زده به دل و جان شراراها
پایان بده به دردِ شبِ انتظارها
ما خفتگانِ شب زده قابل که نیستیم
آقا بیا به حُرمت شب زنده دارها
در عصر غیبت تو ببین دین مردمان
پنهان شده است پشت نقاب و شعار ها
اینجا گناه کار شب و روزمان شده
آقا، اگرچه توبه نمودیم بارها
امشب بیا به حرمت فرق شکافته
مرهم بِنه به زخم دل بی قرارها
امشب بیا به سوز دلِ عمه جانتان
جاری کن از دو دیده ما چشمه سارها
بر هم بزن بساط نفاق و حسد که هست
بعد از علی به دست شما ذوالفقار ها
شاعر: عباس احمدی
پایان بده به دردِ شبِ انتظارها
ما خفتگانِ شب زده قابل که نیستیم
آقا بیا به حُرمت شب زنده دارها
در عصر غیبت تو ببین دین مردمان
پنهان شده است پشت نقاب و شعار ها
اینجا گناه کار شب و روزمان شده
آقا، اگرچه توبه نمودیم بارها
امشب بیا به حرمت فرق شکافته
مرهم بِنه به زخم دل بی قرارها
امشب بیا به سوز دلِ عمه جانتان
جاری کن از دو دیده ما چشمه سارها
بر هم بزن بساط نفاق و حسد که هست
بعد از علی به دست شما ذوالفقار ها
شاعر: عباس احمدی
نظرات