جامهی وصله دار بر تن داشت
ترجیعبند مدح امیرالمؤمنین(ع)
(بند هجدهم و نوزدهم)
پای تا در مقام ناز گذاشت
سهم ما را فقط نیاز گذاشت
نام زیبای مرتضی را حق
سرّ مکتوم اهل راز گذاشت
نام امثال عمروعاصان را
باید از عمد عمروآز گذاشت
نیست جای کسی که بی حبّش
پای در پردهی حجاز گذاشت
پیرو آن موّحدی هستم
که به سمت نجف نماز گذاشت
ساقی از هر طرف هجوم آورد
در میخانه را که باز گذاشت
بیت ترجیع را خدا بی شک
اینچنین ناب و دلنواز گذاشت
که علی دست قادر ازلیست
رشتهی ماسوی به دست علیست
بازدریای غم تلاطم کرد
زائری راه خانه را گم کرد
در دلش حسرت زیارت داشت
با غبار حرم تیمّم کرد
چشم خود را که غرق باران بود
راهی آسمان هفتم کرد
جان فدای وجود آن ساقی
که مرا مست جامی از خُم کرد
جامهی وصله دار بر تن داشت
نان خود را نثار مردم کرد
به ستمگر مجال ظلم نداد
به یتیمان فقط تبسّم کرد
عاشق آن خدا شدم که فقط
با زبان علی تکلّم کرد
که علی دست قادر ازلیست
رشتهی ماسوی به دست علیست
شاعر: احمد علوی
(بند هجدهم و نوزدهم)
پای تا در مقام ناز گذاشت
سهم ما را فقط نیاز گذاشت
نام زیبای مرتضی را حق
سرّ مکتوم اهل راز گذاشت
نام امثال عمروعاصان را
باید از عمد عمروآز گذاشت
نیست جای کسی که بی حبّش
پای در پردهی حجاز گذاشت
پیرو آن موّحدی هستم
که به سمت نجف نماز گذاشت
ساقی از هر طرف هجوم آورد
در میخانه را که باز گذاشت
بیت ترجیع را خدا بی شک
اینچنین ناب و دلنواز گذاشت
که علی دست قادر ازلیست
رشتهی ماسوی به دست علیست
بازدریای غم تلاطم کرد
زائری راه خانه را گم کرد
در دلش حسرت زیارت داشت
با غبار حرم تیمّم کرد
چشم خود را که غرق باران بود
راهی آسمان هفتم کرد
جان فدای وجود آن ساقی
که مرا مست جامی از خُم کرد
جامهی وصله دار بر تن داشت
نان خود را نثار مردم کرد
به ستمگر مجال ظلم نداد
به یتیمان فقط تبسّم کرد
عاشق آن خدا شدم که فقط
با زبان علی تکلّم کرد
که علی دست قادر ازلیست
رشتهی ماسوی به دست علیست
شاعر: احمد علوی
نظرات