غارت چادر اطفال نمیفهمم چیست!
رفته صبر از کفم این حال نمیفهمم چیست
عمق این فاجعه صد سال نمیفهمم چیست
در سرم هست از او طرح ِ سری خونآلود
من که نقاشی و تمثال نمیفهمم چیست
درکَم از اوست همین قدر که شد ذبح عظیم
باقی روضه ي گودال نمیفهمم چیست
کشتن تشنهی زخمی عمل سختی نیست
بر سرش این همه جنجال نمیفهمم چیست
سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟
بسمل کَنده پر و بال نمیفهمم چیست
نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر
غارت خیمه و اموال نمیفهمم چیست
زره و خود و سپر باز هم ارزش دارد
غارت چادر اطفال نمیفهمم چیست!
بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده
نعل آوردن و پامال نمیفهمم چیست
شاعر: محمد رسولي
عمق این فاجعه صد سال نمیفهمم چیست
در سرم هست از او طرح ِ سری خونآلود
من که نقاشی و تمثال نمیفهمم چیست
درکَم از اوست همین قدر که شد ذبح عظیم
باقی روضه ي گودال نمیفهمم چیست
کشتن تشنهی زخمی عمل سختی نیست
بر سرش این همه جنجال نمیفهمم چیست
سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟
بسمل کَنده پر و بال نمیفهمم چیست
نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر
غارت خیمه و اموال نمیفهمم چیست
زره و خود و سپر باز هم ارزش دارد
غارت چادر اطفال نمیفهمم چیست!
بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده
نعل آوردن و پامال نمیفهمم چیست
شاعر: محمد رسولي
نظرات