خدا نصیب ما کنه یه سحر زیارتش رو
به احترام دستای کریمش
پر از ملائک هر سوی افق شد
دوباره رد شد از میون کوچه
دوباره کوچه از گدا قرق شد
کاش دیگه چشمم نبینه غربتش رو
دلم بگیره دامن حضرتش رو
خدا نصیب ما کنه یه سحر زیارتش رو
کریم آل فاطمه ای حسن جان
تو آسمون رحمتش قراره
دست گداها پر از ماه و قمر شه
میشینه پای سفره ی یتیما
همون آقا که گوشواره ی عرشه
فدای اون تلاوت دلنوازش
خدا تجلی میکنه تو نمازش
فرشته غبطه میخوره به شب راز و نیازش
کریم آل فاطمه ای حسن جان
شاعر: امیر رضا یزدانی
پر از ملائک هر سوی افق شد
دوباره رد شد از میون کوچه
دوباره کوچه از گدا قرق شد
کاش دیگه چشمم نبینه غربتش رو
دلم بگیره دامن حضرتش رو
خدا نصیب ما کنه یه سحر زیارتش رو
کریم آل فاطمه ای حسن جان
تو آسمون رحمتش قراره
دست گداها پر از ماه و قمر شه
میشینه پای سفره ی یتیما
همون آقا که گوشواره ی عرشه
فدای اون تلاوت دلنوازش
خدا تجلی میکنه تو نمازش
فرشته غبطه میخوره به شب راز و نیازش
کریم آل فاطمه ای حسن جان
شاعر: امیر رضا یزدانی
نظرات