سقایی و آب آوردن امیرالمومنین علی علیه السلام برای مسلمانان
منبع: الإرشاد شیخ مفید: ج 1 ص 121 و راجع الإصابة ابن حجر عسقلانی: ج 5 ص 269 الرقم 6972.
الإرشاد عن فايد مولى عبد اللّه بن سالم: لَمّا خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في عُمرَةِ الحُدَيبِيَّةِ نَزَلَ الجُحفَةَ فَلَم يَجِد بِها ماءً، فَبَعَثَ سَعدَ بنَ مالِكٍ بِالرَّوايا، حَتّى إذا كانَ غَيرَ بَعيدٍ رَجَعَ سَعدٌ بِالرَّوايا فَقالَ: يا رَسولَ اللّهِ، ما أستَطيعُ أن أمضِيَ! لَقَد وَقَفَت قَدَماي رُعبا مِنَ القَومِ!! فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: اجلِس. ثُمَّ بَعَثَ رَجُلًا آخَرَ، فَخَرَجَ بِالرَّوايا حَتّى إذا كانَ بِالمَكانِ الَّذي انتَهى إلَيهِ الأَوَّلُ رَجَعَ، فَقالَ لَهُ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله: لِمَ رَجَعتَ؟! فَقالَ: وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ مَا استَطَعتُ أن أمضِيَ رُعبا!! فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أميرَ المُؤمِنينَ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما، فَأَرسَلَهُ بِالرَّوايا، وخَرَجَ السُّقاةُ وهُم لا يَشُكّونَ في رُجوعِهِ لِما رَأَوا مِن رُجوعِ مَن تَقَدَّمَهُ، فَخَرَجَ عَلِيٌّ عليه السلام بِالرَّوايا، حَتّى وَرَدَ الحِرارَ فَاستَقى، ثُمَّ أقبَلَ بِها إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ولَها زَجَلٌ، فَكَبَّرَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله، ودَعا لَهُ بِخَيرٍ.
ترجمه: چون پيامبرخدا براى عمره حديبيه حركت كرد، در جُحفه فرود آمد؛ ولى آبى در آن نيافت. لذا سعد بن مالك را با مشكهاى آب فرستاد؛ امّا او اندكى دور نشده بود كه با مشكهاى خالى بازگشت و گفت: اى پيامبر خدا، نمىتوانم بروم! پاهايم از ترس مشركان، خشك شده است. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «بنشين!». سپس مرد ديگرى را فرستاد. او نيز با مشكها حركت كرد و از همانجا كه شخص اوّل بازگشته بود، بازگشت. پس پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «تو چرا بازگشتى؟». گفت: سوگند به كسى كه تو را به حق برانگيخت، از ترس نمىتوانم بروم! پيامبر خدا، امير مؤمنان على بن ابى طالب را كه درودهاى خدا بر هر دو باد، فرا خوانْد و سقّايان با او حركت كردند. آنها ترديد نداشتند كه او نيز مانند كسانى كه پيش از او رفته بودند، باز مىگردد؛ امّا على عليه السلام با مشكها حركت كرد و وارد سنگلاخ شد و آب برداشت و شادمان و هلهله كنان به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله آمد. پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفت و براى او دعاى خير كرد
الإرشاد عن فايد مولى عبد اللّه بن سالم: لَمّا خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في عُمرَةِ الحُدَيبِيَّةِ نَزَلَ الجُحفَةَ فَلَم يَجِد بِها ماءً، فَبَعَثَ سَعدَ بنَ مالِكٍ بِالرَّوايا، حَتّى إذا كانَ غَيرَ بَعيدٍ رَجَعَ سَعدٌ بِالرَّوايا فَقالَ: يا رَسولَ اللّهِ، ما أستَطيعُ أن أمضِيَ! لَقَد وَقَفَت قَدَماي رُعبا مِنَ القَومِ!! فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: اجلِس. ثُمَّ بَعَثَ رَجُلًا آخَرَ، فَخَرَجَ بِالرَّوايا حَتّى إذا كانَ بِالمَكانِ الَّذي انتَهى إلَيهِ الأَوَّلُ رَجَعَ، فَقالَ لَهُ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله: لِمَ رَجَعتَ؟! فَقالَ: وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ مَا استَطَعتُ أن أمضِيَ رُعبا!! فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أميرَ المُؤمِنينَ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما، فَأَرسَلَهُ بِالرَّوايا، وخَرَجَ السُّقاةُ وهُم لا يَشُكّونَ في رُجوعِهِ لِما رَأَوا مِن رُجوعِ مَن تَقَدَّمَهُ، فَخَرَجَ عَلِيٌّ عليه السلام بِالرَّوايا، حَتّى وَرَدَ الحِرارَ فَاستَقى، ثُمَّ أقبَلَ بِها إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ولَها زَجَلٌ، فَكَبَّرَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله، ودَعا لَهُ بِخَيرٍ.
ترجمه: چون پيامبرخدا براى عمره حديبيه حركت كرد، در جُحفه فرود آمد؛ ولى آبى در آن نيافت. لذا سعد بن مالك را با مشكهاى آب فرستاد؛ امّا او اندكى دور نشده بود كه با مشكهاى خالى بازگشت و گفت: اى پيامبر خدا، نمىتوانم بروم! پاهايم از ترس مشركان، خشك شده است. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «بنشين!». سپس مرد ديگرى را فرستاد. او نيز با مشكها حركت كرد و از همانجا كه شخص اوّل بازگشته بود، بازگشت. پس پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «تو چرا بازگشتى؟». گفت: سوگند به كسى كه تو را به حق برانگيخت، از ترس نمىتوانم بروم! پيامبر خدا، امير مؤمنان على بن ابى طالب را كه درودهاى خدا بر هر دو باد، فرا خوانْد و سقّايان با او حركت كردند. آنها ترديد نداشتند كه او نيز مانند كسانى كه پيش از او رفته بودند، باز مىگردد؛ امّا على عليه السلام با مشكها حركت كرد و وارد سنگلاخ شد و آب برداشت و شادمان و هلهله كنان به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله آمد. پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفت و براى او دعاى خير كرد
نظرات