کیست علی؟ حجّـت پروردگار
کیست علی؟ حجّـت پروردگار
کیست علی؟ قاسم جنات و نار
کیست علی؟ شیر خروشان روز
کیست علی؟ عابـد شبزندهدار
دست خــدا یــار پیـــامآوران
جـان نبـی وجــه خـداونـدگار
با نگـهش خـار شـود بـاغ گل
وز غضبش نوش شود نیش مار
برزگـر و بــازوی خیبـرشکـن
بیل به دوش و به کفش ذوالفقار
روز ز شمشیرش جاری است خون
شب همه از خـوف خدا اشکبار
گه به صف جنگ، مقاوم چو کوه
گه به روی خاک زمین بیقرار
بر کف پایش رخ هفت آسمان
بـر سـر دستـش قلـم اختیـار
دوست به زیر علمش سربلند
خصم ز جود و کرمش شرمسار
دوستش ار پای به دوزخ نهد
لالـۀ لبخنــد برویـد ز نـار
نام عدویش چو به جنت برند
از جگـر لالـه بـرآیـد شـرار
عنایت و کرامتش بـیحدود
فضائل و منـاقبش بـیشمار
جان دو عالـم به فدای تنش
هستی هستی به قدومش نثار
یا علی ای ارض و سما را امام
یا علی ای چرخ و فلک را مدار
ای بـه وجود تو خدا و رسول
افتخــر یـفتخــر افتخـــار
خاک تو بخشیـده به ما آبرو
مهر تو داده است به ما اعتبار
مهر تو و خشم تو خلد و جحیم
موی تو و روی تو لیل و نهار
نور ز رخسار تـو یابـد ظهـور
غیب ز حسن تـو شـود آشکار
با گـل روی تـو گریـزد خزان
وز نفس پـاک تـو جوشد بهار
دوزخ بر خصم تو گردیده خلق
ورنه بشـر را به جهنم چه کار
خصم تو را اجر صلات و صیام
آتـش دوزخ شـود و دود خـار
روز جزا نیست عجب گر شود
شیطـان بـر عفـو تـو امیدوار
حق تو بردنـد ولـی حق تویی
ای همه حق ای به تو حق پایدار
مثـل تـو مـولا پـدر ده شهید
یــاد نـــدارد پــدر روزگــار
مـاه چـراغ شـب تنهـایـیات
مهر به صحن تو بود رهگـذار
جای نبی خفتی و جانت به کف
تا کـه کنـی در ره جانـان نثار
کاش که میشد به تولای تو
هر نفسـی میـرم هفتـاد بار
روز جزا شیعه به همـراه تو
جانب فردوس شود رهسپار
وز نفس دشمن تو روز حشر
میدمد از قلب سقرـ انفجار
روز قیـامت بـه تـولای تو
آتش دوزخ کنـد از مـا فرار
نام تو در موج خطرهای حشر
دور محبـان تو گردد حصار
مردن با توست به از زندگی
زندگـی بیتـو بـود احتضار
با تو برآید ز تنـم مرغ روح
با تـو سرازیر شـوم در مزار
میثم اگر روی تو بیند به مرگ
دار بر او خوشتر از آغوش یار
یا که بگو دیده به پایت نهم
یا تو قدم بر سر چشمم گذار
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
کیست علی؟ قاسم جنات و نار
کیست علی؟ شیر خروشان روز
کیست علی؟ عابـد شبزندهدار
دست خــدا یــار پیـــامآوران
جـان نبـی وجــه خـداونـدگار
با نگـهش خـار شـود بـاغ گل
وز غضبش نوش شود نیش مار
برزگـر و بــازوی خیبـرشکـن
بیل به دوش و به کفش ذوالفقار
روز ز شمشیرش جاری است خون
شب همه از خـوف خدا اشکبار
گه به صف جنگ، مقاوم چو کوه
گه به روی خاک زمین بیقرار
بر کف پایش رخ هفت آسمان
بـر سـر دستـش قلـم اختیـار
دوست به زیر علمش سربلند
خصم ز جود و کرمش شرمسار
دوستش ار پای به دوزخ نهد
لالـۀ لبخنــد برویـد ز نـار
نام عدویش چو به جنت برند
از جگـر لالـه بـرآیـد شـرار
عنایت و کرامتش بـیحدود
فضائل و منـاقبش بـیشمار
جان دو عالـم به فدای تنش
هستی هستی به قدومش نثار
یا علی ای ارض و سما را امام
یا علی ای چرخ و فلک را مدار
ای بـه وجود تو خدا و رسول
افتخــر یـفتخــر افتخـــار
خاک تو بخشیـده به ما آبرو
مهر تو داده است به ما اعتبار
مهر تو و خشم تو خلد و جحیم
موی تو و روی تو لیل و نهار
نور ز رخسار تـو یابـد ظهـور
غیب ز حسن تـو شـود آشکار
با گـل روی تـو گریـزد خزان
وز نفس پـاک تـو جوشد بهار
دوزخ بر خصم تو گردیده خلق
ورنه بشـر را به جهنم چه کار
خصم تو را اجر صلات و صیام
آتـش دوزخ شـود و دود خـار
روز جزا نیست عجب گر شود
شیطـان بـر عفـو تـو امیدوار
حق تو بردنـد ولـی حق تویی
ای همه حق ای به تو حق پایدار
مثـل تـو مـولا پـدر ده شهید
یــاد نـــدارد پــدر روزگــار
مـاه چـراغ شـب تنهـایـیات
مهر به صحن تو بود رهگـذار
جای نبی خفتی و جانت به کف
تا کـه کنـی در ره جانـان نثار
کاش که میشد به تولای تو
هر نفسـی میـرم هفتـاد بار
روز جزا شیعه به همـراه تو
جانب فردوس شود رهسپار
وز نفس دشمن تو روز حشر
میدمد از قلب سقرـ انفجار
روز قیـامت بـه تـولای تو
آتش دوزخ کنـد از مـا فرار
نام تو در موج خطرهای حشر
دور محبـان تو گردد حصار
مردن با توست به از زندگی
زندگـی بیتـو بـود احتضار
با تو برآید ز تنـم مرغ روح
با تـو سرازیر شـوم در مزار
میثم اگر روی تو بیند به مرگ
دار بر او خوشتر از آغوش یار
یا که بگو دیده به پایت نهم
یا تو قدم بر سر چشمم گذار
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
نظرات