دیدی کسی با من نموند؟
من برنمیگردم ازت، ای آخرین تمنا
پیدا نمی کردم تو رو، گم میشدم تو دنیا
دیدی کسی با من نموند، دیدی چه بی قرارم
دیدی کسی رو جز خودت، توو این جهان ندارم
و اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى في هذه الْعَشِيَّة
از بی تو بودن خستهام، تنهای من! تنهام نزار
یا فخر من لا فخر له، من رو به هیچکس نسِپار
یکساله که منتظرم، تا ماهتو ببینم
یه گوشه مثل بیکَسا، توو مجلست بشینم
یا خیر من دعاه داع، دلتنگتم خدا خدا
هر شب تو رو می بینه دل، توو گریه و دعا! خدا
و اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى في هذه الْعَشِيَّة
یک ساله که هر شب دلت، واسه دلم بی تاب بود
چشم انتظارم بودی و چشمم اسیر خواب بود
از کوچه های خاکیِ، دنیای ما گذشتی
برگشتن از حق، کوفیا اما تو برنگشتی
گفتی خدا من رو ببر، خسته شدن مردم ازم
چاهه که میدونه فقط، با توچه کرده درد و غم
یک شب دیگه، کوفه بمون، "مولای یا مولا" بخون
سوز مناجاتت هنوز، از بین نخلستون میاد
هردفعه اسمت رو میگم، بارون میاد بارون میاد
شاعر: امیر رضا یزدانی
پیدا نمی کردم تو رو، گم میشدم تو دنیا
دیدی کسی با من نموند، دیدی چه بی قرارم
دیدی کسی رو جز خودت، توو این جهان ندارم
و اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى في هذه الْعَشِيَّة
از بی تو بودن خستهام، تنهای من! تنهام نزار
یا فخر من لا فخر له، من رو به هیچکس نسِپار
یکساله که منتظرم، تا ماهتو ببینم
یه گوشه مثل بیکَسا، توو مجلست بشینم
یا خیر من دعاه داع، دلتنگتم خدا خدا
هر شب تو رو می بینه دل، توو گریه و دعا! خدا
و اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى في هذه الْعَشِيَّة
یک ساله که هر شب دلت، واسه دلم بی تاب بود
چشم انتظارم بودی و چشمم اسیر خواب بود
از کوچه های خاکیِ، دنیای ما گذشتی
برگشتن از حق، کوفیا اما تو برنگشتی
گفتی خدا من رو ببر، خسته شدن مردم ازم
چاهه که میدونه فقط، با توچه کرده درد و غم
یک شب دیگه، کوفه بمون، "مولای یا مولا" بخون
سوز مناجاتت هنوز، از بین نخلستون میاد
هردفعه اسمت رو میگم، بارون میاد بارون میاد
شاعر: امیر رضا یزدانی
نظرات