داره میاد لشگری از فدائیای خواهر حسین
می تپه دلم ابریه چشام
می رسه بازم تا که بر مشام
بوی کربلا، از عراق و شام
یکی یکی دارن میان گلای بی نشون
اونا که دست و پا زدن میون خونشون
پر کشیدن تا کربلا بدون بال و پر
کبوتر حرم شدن خوشا به حالشون
داره میاد لشگری از فدائیای خواهر حسین
چه عاشقونه جون دادن
راهو به ما نشون دادن
آقام حسین آقام حسین
گنبد طلات روبروی من
اشکای عزات آبروی من
جون دادن برات آرزوی من
به جون زینبت نذار که ناامید بشم
یه کاری کن که آخرش منم شهید بشم
ندارم آبرو ولی مثه غلام سیات
به خاک و خون بکش منو که روسفید بشم
یا لیتنا کنا معک سر منم فدا سر حسین
تو نفسای آخرم
میشه بیای بالا سرم
آقام حسین آقام حسین
شاعر:سید محمد بهشتی
می رسه بازم تا که بر مشام
بوی کربلا، از عراق و شام
یکی یکی دارن میان گلای بی نشون
اونا که دست و پا زدن میون خونشون
پر کشیدن تا کربلا بدون بال و پر
کبوتر حرم شدن خوشا به حالشون
داره میاد لشگری از فدائیای خواهر حسین
چه عاشقونه جون دادن
راهو به ما نشون دادن
آقام حسین آقام حسین
گنبد طلات روبروی من
اشکای عزات آبروی من
جون دادن برات آرزوی من
به جون زینبت نذار که ناامید بشم
یه کاری کن که آخرش منم شهید بشم
ندارم آبرو ولی مثه غلام سیات
به خاک و خون بکش منو که روسفید بشم
یا لیتنا کنا معک سر منم فدا سر حسین
تو نفسای آخرم
میشه بیای بالا سرم
آقام حسین آقام حسین
شاعر:سید محمد بهشتی
نظرات