چهره را از عاشقان پنهان مکن
چهره را از عاشقان پنهان مکن
بیدلان را بی سر و سامان مکن
بیش از این سرگشتگان خویش را
در فراق خویش سرگردان مکن
مرغ جان را چون هوایت کرده است
بیش از این در بند جان زندان مکن
هرکه عشقش بیش، هجرش بیشتر
قسمت ما تا ابد هجران مکن
تشنگانت را پس از عمری طلب
وقت جان دادن دگر عطشان مکن
از تو دردی ماند تنها در دلم
ای خدا! این درد را درمان مکن
شاعر: حسن بیاتانی
بیدلان را بی سر و سامان مکن
بیش از این سرگشتگان خویش را
در فراق خویش سرگردان مکن
مرغ جان را چون هوایت کرده است
بیش از این در بند جان زندان مکن
هرکه عشقش بیش، هجرش بیشتر
قسمت ما تا ابد هجران مکن
تشنگانت را پس از عمری طلب
وقت جان دادن دگر عطشان مکن
از تو دردی ماند تنها در دلم
ای خدا! این درد را درمان مکن
شاعر: حسن بیاتانی
نظرات