سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته
سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته
چیست این دل؟ شعله ای از خیمه هایی سوخته
چیست این دل؟ یک نی خاموشِ خاکستر شده
که حکایت می کند از نینوایی سوخته
بند بندش از جدایی ها شکایت میکند
روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته
روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب
پیش روی کاروانِ آشنایی سوخته
روضه میخواند از آن نی، آه آه، آن نی که خورد
بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته
این سر اینجا، چند فرسخ آن طرف تر پیکری
غرقه در خون در میان بوریایی سوخته
دل ز هم پاشیده چون اوراق مقتل، گوییا
نسخه ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته
تکه تکه در عبا آیینه روی نبی
آیه تطهیر میخوانَد کسایی سوخته
دختری چیده ست یک دامن گل از یک بوته خار
گل به گل دامانش آتش، دست و پایی سوخته
بر لبانم آتشی از دل زبانه میکشد
آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته
شاعر: محمد مهدی سیار
چیست این دل؟ شعله ای از خیمه هایی سوخته
چیست این دل؟ یک نی خاموشِ خاکستر شده
که حکایت می کند از نینوایی سوخته
بند بندش از جدایی ها شکایت میکند
روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته
روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب
پیش روی کاروانِ آشنایی سوخته
روضه میخواند از آن نی، آه آه، آن نی که خورد
بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته
این سر اینجا، چند فرسخ آن طرف تر پیکری
غرقه در خون در میان بوریایی سوخته
دل ز هم پاشیده چون اوراق مقتل، گوییا
نسخه ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته
تکه تکه در عبا آیینه روی نبی
آیه تطهیر میخوانَد کسایی سوخته
دختری چیده ست یک دامن گل از یک بوته خار
گل به گل دامانش آتش، دست و پایی سوخته
بر لبانم آتشی از دل زبانه میکشد
آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات