لا أَرَى الْمَوْت، إِلَّا سَعَادَه
«وَ الْفَجْر» و «يس» و «اَلرَّحْمن»ي
اي جـانِ «طه» قلـبِ قـرآني
«اِرْجِـعي إِلى رَبـِّک» (1) ميگـويي
«هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه» (2) ميخواني
«لا أَرَى الْمَوْت، إِلَّا سَعَادَه» (3)
«وَ كَـرَامُتـَنَا الشَّـهـَادَه» (4)
روحِ صلابـت! کـوهِ اراده!
«جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه» (5)
اي مظهر «فَضْلاً» و «رِضْوانا» (6)
«يا لَيْـتَنا كُنّـا مَعـك» (7) جـانا
اي آنکه «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْث» (8)
پس از چه «قَتَلُوكَ عَطْشَانا» (9)
دين حق زنده از قيامت
ميآيـد روز انتـقامـت
ميآيد از راه، خونخواهت اي ماه
«نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ» ، «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ» (10)
يک آرزو دارم در دل هر شب
جانـم شود نذر راه زينب
«يَا ابْـنَ رَسُـولِ اللَّه، أَ وَفَيْـتُ» (11)
باشد دم آخر ذکر اين لب
با اين چشمان خونفشانم
«مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِر» (12) بخوانم
اي بينهـايـت، در استجابـت
ميخواهم از تو، رزق شهادت
شاعر: یوسف رحیمی
--------------------------------------------------
توضیحات:
1- فجر/28: «ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً؛ به سوى پروردگارت بازگرد در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است».
2- امام حسین(ع) ميفرمايند: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ تَرَكَنِي بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ لَهُ ذَلِكَ مِنِّي هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَهُرَتْ وَ جُدُودٌ طَابَتْ أَنْ يُؤْثَرَ طَاعَةُ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ؛
آگاه باشيد! اين انسان فرو مايه، فرزند فرو مايه، مرا بين دو راهى شمشير و ذلّت پذيرى قرار داده است؛ هيهات كه ما زير بار ذلّت رويم؛ زيرا خداوند و پيامبرش و مؤمنان از ذلّت پذيرى ما، ناخرسندند و دامن هاى پاك مادران و دلاور مردان غيرتمند و انسان هاى والاتبار روا نمى دانند كه ما اطاعت فرومايگان پست را بر شهادت در صحنه كارزار ترجيح دهيم» (الطبرسي، الإحتجاج، ج2، 300).
3- امام حسین(ع) روز عاشورا خطاب به سپاه دشمن، فرمودند: «فَإِنِّي لا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً؛ بهراستی که من مرگ آزادمنشانه را جز سعادت و نيكبختى، و زيستن با بيدادگران را جز تحمل حقارت و نگونسارى نمى نگرم» (بحارالأنوار، ج44، ص381).
4- امام سجاد(ع) هنگامي که از سوي ابن زياد ملعون تهديد به قتل شدند، در پاسخي کوبنده فرمودند: «أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي... أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ؛ آيا مرا از كشتن مى ترسانى؟ مگر هنوز نمى دانى كه شهادت در راه حق، شيوه دليرانه ماست و جان را در راه خدا تقديم داشتن مايه سرفرازى و كرامت ما» (بحارالأنوار، ج45، ص118).
5- در راه خدا جهاد كردي و حق جهاد در راه خدا را به جاي آوردي. (كامل الزيارات، ابن قولويه، ص39) [فرازي از زيارت امينالله].
6- فتح/29: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً؛ محمّد(ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مى بينى در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى طلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتى كه جوانه هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است و بقدرى نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وا مى دارد اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد (ولى) كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است».
7- امام رضا (ع) مى فرمايند: اگر مى خواهى در غرفه هاى بهشت با پيامبر(ص) ساكن شوى، قاتلين حسين(ع) را لعن كن و هرگاه به ياد حسين(ع) افتادى بگو: «يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً» (نساء/73) (ترجمه مقتل مقرم، ص203 به نقل از: عيون اخبار الرضا(ع)، از شيخ صدوق، ص66).
8- [خداي متعال] به يمن وجود شما باران را فرو ميبارد (عيون أخبار الرضا(ع)، الشيخ الصدوق، ج2، ص276؛ مناسك المزار، المفيد، ص111) [فرازي از زيارت جامعه کبيره].
9- خالد بن عفران از افاضل تابعان و در دمشق زندگی میکرد. نقل است که وقتی سر مطهر اباعبدالله(ع) را در شام بر نیزه کردند، او را از یارانش پنهان کرد. یک ماه در جستجوی او بودند تا او را یافتند و از علت غیبت او پرسیدند. گفت آیا نمیبینید که چه بر ما نازل شده است. آن گاه این اشعار را خواند:
جَاءُوا بِرَأْسِكَ يَا ابْنَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ مُتَرَمِّلًا بِدِمَائِهِ تَرْمِيلًا
سر تو را اى فرزند دختر محمد! آغشته به خون خود آوردند.
وَ كَأَنَّمَا بِكَ يَا ابْنَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ قَتَلُوا جِهَاراً عَامِدِينَ رَسُولًا
گويى با كشتن تو اى فرزند دخت محمد! آشكارا و عمدا پيامبرى را كشتهاند.
قَتَلُوكَ عَطْشَاناً وَ لَمْ يَتَرَقَّبُوا فِي قَتْلِكَ التَّأْوِيلَ وَ التَّنْزِيلَا
تو را تشنه به قتل رساندند و در كشتن تو، تأويل و تنزيل را رعايت ننمودند.
وَ يُكَبِّرُونَ بِأَنْ قُتِلْتَ وَ إِنَّمَا قَتَلُوا بِكَ التَّكْبِيرَ وَ التَّهْلِيلا
از اينكه كشتهشدهاى، تكبير مىگويند، در حالى كه با كشتن تو، تهليل و تكبير را كشتهاند.
(بحار الأنوار، المجلسي، ج45، ص129؛ با اختلافي اندک: اللهوف، ابن طاوس، ص176 و مع الركب الحسيني، ج6، ص245).
10- صف/13: «وَ أُخْرى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَريبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ؛ و (نعمت) ديگرى كه آن را دوست داريد به شما مى بخشد، و آن يارى خداوند و پيروزى نزديك است و مؤمنان را بشارت ده (به اين پيروزى بزرگ)!»
11- روز عاشورا عمرو بن قرظة الانصارى از امام حسين(ع) رخصت جهاد گرفت و پس از اين که امام(ع) اجازه فرمود، جنگى چون جنگ مشتاقان به پاداش كرد و جمع زيادي از سپاه ابن زياد را به هلاكت رساند. او دلاورانه در محافظت از امام(ع) ايستادگي کرد تا اينکه بر اثر كثرت جراحات به خاک افتاد. آنگاه رو به امام حسين(ع) عرض كرد: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ وَفَيْتُ؛ يا بن رسول اللَّه آيا به عهدم وفا كردم؟» امام(ع) در پاسخ فرمودند: «نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ فَاقْرَأْ رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي فِي الْأَثَرِ؛ آرى تو پيشاپيش من در بهشتى، به رسول اللَّه(ص) از من سلام برسان و عرضه دار كه من در پى هستم [و به شما ملحق ميشوم]» (اللهوف، ابن طاوس، ص108).
12- احزاب/23: «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً؛ در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستادهاند بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند)، و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند».
نظرات