بانوی هجده ساله و قد خمیده
دل غرق خونه
بهار من رنگش چرا رنگ خزونه؟
بهار من که تازه داشت میزد جوونه
میزد جوونه
آخه کی دیده
گلبرگ یه آلاله و رنگ پریده؟
بانوی هجده ساله و قد خمیده
قد خمیده
دوباره دور از/ چشمای تو
میپرسه زینب:/ بابا چرا
میخونه / نمازشو شکسته
روی نیلی و/ ماه علی
جای سیلی و/ آه علی
هم دل من، هم/ پهلوی تو شکسته
(زهرا یا زهرا)
***
با دست بسته
میبردنم کشون کشون میون کوچه
دیدم خدا یه رد خون میون کوچه
میون کوچه
بغض گلوگیر
نفس نفسهای حسن،اشک سرازیر
حسین من که انگاری یه روزه شد پیر
یه روزه شد پیر
تازیانه و/ آتش و دود
دست بسته و/ روی کبود
یا رسول الله/ تو شاهدی چه ها شد
مرده بعد تو/ مهر و وفا
مدینه شده / شهر جفا
این همه غم و/ غربت نصیب ما شد
(زهرا یا زهرا)
***
اون غیرتی که
پشت یلان جاهلیت رو شکسته
حالا چرا تو کوچهها با دست بسته؟...
ای داد از این غم
رو صورتی که
حتی نشد یه لحظه نامحرم ببینه
حالا چرا سیلی نامحرم بشینه
فریاد از این غم
باید تا ابد/ تو این عزا
خون گریه کنن/ چشمای پاک
ای پاکی محض آیینه دار عصمت
ای که تا ابد خورده گره
به چادر تو یا فاطمه
آیین حیا رسم حجاب و عفت
(زهرا یا زهرا)
شاعر: محمد مهدی سیار
بهار من رنگش چرا رنگ خزونه؟
بهار من که تازه داشت میزد جوونه
میزد جوونه
آخه کی دیده
گلبرگ یه آلاله و رنگ پریده؟
بانوی هجده ساله و قد خمیده
قد خمیده
دوباره دور از/ چشمای تو
میپرسه زینب:/ بابا چرا
میخونه / نمازشو شکسته
روی نیلی و/ ماه علی
جای سیلی و/ آه علی
هم دل من، هم/ پهلوی تو شکسته
(زهرا یا زهرا)
***
با دست بسته
میبردنم کشون کشون میون کوچه
دیدم خدا یه رد خون میون کوچه
میون کوچه
بغض گلوگیر
نفس نفسهای حسن،اشک سرازیر
حسین من که انگاری یه روزه شد پیر
یه روزه شد پیر
تازیانه و/ آتش و دود
دست بسته و/ روی کبود
یا رسول الله/ تو شاهدی چه ها شد
مرده بعد تو/ مهر و وفا
مدینه شده / شهر جفا
این همه غم و/ غربت نصیب ما شد
(زهرا یا زهرا)
***
اون غیرتی که
پشت یلان جاهلیت رو شکسته
حالا چرا تو کوچهها با دست بسته؟...
ای داد از این غم
رو صورتی که
حتی نشد یه لحظه نامحرم ببینه
حالا چرا سیلی نامحرم بشینه
فریاد از این غم
باید تا ابد/ تو این عزا
خون گریه کنن/ چشمای پاک
ای پاکی محض آیینه دار عصمت
ای که تا ابد خورده گره
به چادر تو یا فاطمه
آیین حیا رسم حجاب و عفت
(زهرا یا زهرا)
شاعر: محمد مهدی سیار
نظرات